مرحله سوم کمپین تبلیغاتی گروه باران، حاوی پیام نهایی و رجوعی دوباره به سه مفهوم اساسی بود که محور توجه باران در آفرینش این سبک زندگی است و از سوی دیگر عبارتهایی آشنا و دیرین در ادبیات طراحی معماری محسوب میشوند؛ انسان، طبیعت، معماری.
آنچه باران را شایسته اصیل و ماندگار بودن میکند، تلاش بیوقفه این برند برای جامه عمل پوشاندن به تامین کیفیت در همه این جنبههاست. در هتلبرجهای باران، انسان و پاسخ به نیازهای پیدا و پنهان او در زندگی معاصر، نقشی محوری دارد. هر چه هست برای رفاه، امنیت، آسایش و آرامش انسان در ابعاد مختلف فردی و جمعی فراهم آمده است.
طبیعت در باران، راه خود را از میان سیمان و فولاد پیدا کرده و به گوشه گوشهی خانه، سرک میکشد. گویی هر خانه یک حیاط دارد و هر اتاق یک منظر سبز، خانهای که با ریههای سبز خود، سیاهی شهر دودآلود را به چالش میکشد.هتلبرجهای باران خانههای دوستدار طبیعتاند.
در نهایت، «معماری کردن» در باران تجربهای ورای خطها و ایدههای مرسوم است، چرا که معماری باید در خدمت آرامش کاربران و بنا کردن ساختمانی پاسخدهنده باشد. معماری کردن در باران، یعنی کشف و بازآفرینی رابطههایی در فضا، که کالبدی انسانمدار را برای تحقق یک سبک زندگی، مهیا میکند.
و باران یک نقطه عطف است؛ جایی که پیوند انسان، طبیعت و معماری، همنشینی این سه ترکیب را در شالودهی یک زندگی مدرن و دستیافتنی به رخ میکشد.
انسان، راز هستی و آیینه بیپایان خلقت است؛ جستوجوگری که با اندیشه و احساس، جهان را میآفریند و معنا میبخشد. هر گامش، پلی است میان رویا و واقعیت، میان بودن و شدن. او در جستوجوی نور، تاریکی را می شکافد و بی وقفه در مسیر تکامل پیش میرود.
طبیعت، آغوش بیکران زندگی و نغمهی جاودان هستی است. جایی که هر برگ، داستانی از زیبایی و هر نسیم، سرودی از آرامش را بازگو میکند. در سکوت کوهها و نجواهای جنگل، رازهای جاودانگی نهفته است. او مادر زمین است، سرچشمه الهام و زایش بی پایان.
معماری، زبان خاموش انسان است؛ هنری که در هر سنگ و آجر، رویاهای جاودانه و داستانهای نهفته را حکایت می کند. هر بنا، پلی میان گذشته و آینده است، گواهی بر اندیشه و خلاقیت بشر. معماری، هماهنگی میان فرم و فضاست؛ شعری که با خطوط و حجمها سروده میشود.